تاريخ : دو شنبه 14 بهمن 1392
| 6:1 PM | نويسنده : حدیثهبه سراغ من اگر می آیید
پشت هیچستانم ، پشت هیچستان جایی است
پشت هیچستان رگ های هوا ، پر قاصدهایی است
که خبر می آرند ، از گل واشده ی دورترین بوتهء خاک
روی شن ها هم ، نقش سم اسبان سواران ظریفی است که صبح،
به سر تپه ی معراج شقایق رفتند
پشت هیچستان ، چتر خواهش باز است ،
تا نسیم عطشی در بن برگی بدود ،
زنگ باران به صدا می آید
آدم اینجا تنهاست
و در این تنهایی، سایهء نارونی تا ابدیت جاری است.
به سراغ من اگر می آیید،
نرم و آهسته بیایید،
مبادا که ترک بردارد
چینی نازک تنهایی من.
"سهراب سپهری"
نظرات شما عزیزان: